متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

نوزده ماهگی

1394/7/20 14:00
نویسنده : مامان متین
448 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها هرکی ما رو میبینه میگه ، وای چه دخمل نازی و منم بلافاصله میگم پسره .چرا؟ چون موهای پسملم بلند شده و رنگشم روشن و بور وفر هم هستش بیا و ببین  و  حالا اگه تو حموم که موهاش خیسه  تا وسط کمرش میرسه ببیننش که دیگه هیچی . وای ی ی یکی نیست بگه آخه مامان بی انصاف  چون خودت عاشق موهامی اجازه نمیدی موهامو کوتاه کنم و یه اتفاق دیگه که بارها تکرار شده اینه که مردم بعد از شنیدن اسم متین معمولا اظهار نظر میکنن و میگن چه اسم قشنگی واقعا برازنده خودشه . آخه پسملی من بیرون خیلی متین و با وقاره .

علاقه به پوشیدن کفشهای دیگرون یکی دیگه از سرگرمیهای پسملی من شده . وقتی میبینی من و بابایی داریم آماده میشیم بریم جایی ، فورا میری سراغ بابایی و دستات و میگیری جلوش که یعنی ژل بزنه به دستات تا بزنی به موهات و بعد میای سراغ من و با انگشت لپتو نشون میدی یعنی اینکه وسایل آرایش بدم استفاده کنی آخه من یه خبطی کردم و جلوی شما یه بار آرایش کردم و شما فکر میکنی وسایل آرایش و همه میتونن استفاده کنن .و بعد فکر میکنی آماده هستی و لباس نپوشیده کفشات و میاری و میری پشت در وامیستی میگی بی ییم یعنی بریم منم که میخوام قبل بیرون رفتن سیرت کنم میرم شیشه شیرت و میارم و برای اینکه نخوری لبای قشنگتو قفل میکنی و غنچه وار دهنتو نگه میداری و به ما نگاه میکنی .یه کارجالبی که دیروز انجام دادی تو ماشین از اتوبان که داشتیم میومدیم به سمت خونه اصرار داشتی بری طاقچه عقب ماشین دراز بکشی و به ماشینهای پشت سرمون نگاه کنی و بالاخره خودتو به زور جاکردی و منم مجبور شدم بیام و مواظبت باشم تا اینکه فهمیدم سرتو گذاشتی کنار باند و با صدای آهنگ خوابت برده یه خواب ناز و قشنگ .

راستی یه قصه اختراعی هم بعضی وقتها برات میگم  که خیلی هم با اشتیاق گوش میدی و اما موضوع قصه به طور خلاصه اینه که :یه نینی میخواسته بره پیش ماه و به ماه دست بزنه ولی نمیتونسته تا اینکه میخوابه و تو خواب میبینه پرواز میکنه و میره نزدیک ماه و وقتی دست میزنه به ماه دستش داغ میشه و از خواب میپره و علت اختراع این قصه به خاطر علاقه بیش از حد شما به ماه هست که هر جا ماه و ببینی فورا اعلام میکنی ماه ماه و یا تو آسمون یه کلاغ از قلم نمیفته که اعلام میکنی غار غار و یا تو خیابونا یه پارک نمیمونه که از کنارش رد بشیم و شما نگی پا پا پا

به سلامتی با مداد و کاغذ و ماژیک هم که رسما آشنا شدی و اولین خط خطی های مبارکت و 17 ماهگیت روی کاغذ و لباس و کمدت کشیدی . دستمال و که میارم خط خطی هات و پاک کنم خودت وارد عمل میشی . همونطور که قبلا میز تلویزیون بیچاره رو با لک نقش و نگار داده بودی و دستمال کشیده بودی که مثلا تمیز کرده باشی . موقع گردگیری و جاروبرقی هم که دیگه عروسی میگیری واسه خودت . دنبال من از این اتاق به اون اتاق که مثلا یه دستی توی کار داشته باشی . راستی چند وقت پیش یه شب هنوز دو ساعتی از خوابیدن خوشگلم نگذشته بود که بیدار شدی و گریه کردی و هیچ جوره رضایت نمیدادی .حتی بابایی هم از صدای گریت فهمید که گریه معمولی نیست و بیدار شد اومد پیشمون من که هیچوقت نفهمیدم علت گریه اون شبت از چی بود. شاید خواب دیده بودی یا جاییت درد میکرد .نمیدونم در آخر بابایی رفت شمع آورد و تمام عروسکهات (خرسی-گاوی - ببعی-موشی)جمع کردیم دورمون و تولد گرفتیم و هر بار که شمع و روشن میکردیم طبق معمول شما شمع و فوت میکردی و کم کم لبات واسه خنده باز شد . آخه تو خونواده هرکس به یه مناسبتی کیک و شمع میگیره خوشگل پسر من باید یه بار فوت کردن شمع و تجربه کنه و اینجوری شد که اونقدر شمع و روشن کردیم و شما فوت کردی و ما هم دست زدیم که خسته شدی و دوباره خوابوندمت .

عزیز دلم اینروزا دارم سوره توحید و باهات تمرین میکنم . گرچه همه کلماتش و خودم میگم و شما فقط زحمت میکشی و کلمات ( احد - صمد -یولد )رو تکرار میکنی و میگی (ادد - ادد -اودد)و مابقی رو فقط صداهای مخصوص از خودت در میاری که مثلا کلمه ای که من گفتم و تکرار کنی. موقع نماز خوندن مامان جون میری کنارش و مهر و میچسبونی پیشونیت و میگی : هبر ناگفته نماند وسط نماز هیچوقت مهر از جلوی کسی برنمیداری .

راجب عوض کردن پوشکت الان یادم افتاد که بگم وقتی پوشکت و میخوام عوض کنم اگه کسی کنارمون باشه میگم لطفا چشاتون و ببندید متین و نبینید و این شده واسه شما بازی چون فورا خودتم دستای کوچولوتو به تبعیت از دیگرون میذاری روی چشمات و به من میخندی و وقتی تو خونه تنهاییم به عروسکات میگم چشاتون و ببندید و شما هم دونه دونه چک میکنی ببینی عروسکا دارن کجا رو نگاه میکنن . خیلی جالبه شبها که میگم حالا دیگه چشات و ببند و لالا . دستات و میزاری روی چشمات که مثلا چشات و بستی .

خیلی شیرینی گل پسرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)