متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

تابستان 97 بعد از خرید خونه

1397/6/10 8:28
نویسنده : مامان متین
121 بازدید
اشتراک گذاری

اواسط مرداد ماه بود که رفتیم زنجان خونه خاله رقیه و خاله سمیه . خیلی برامون زحمت کشیدن . به پسرم متین که حسابی خوش گذشت . چقدر تو استخر عرفان آب بازی کردن و بماند که چقدر از مغازه خاله سمیه اینا خوراکی برداشتن و خوردن . اون چند روز که اونجا بودیم وخاله سهیلا اینا هم به ما ملحق شدن در کل خوب بود . بالاخره برگشتیم کرج و من تدارک مهمونی دیدم تا مامان جون و عمه اینا رو دعوت کردم و عرفان و امیر رضا رو آوردم خونمون . اون شب و شب قبلش خونه عمه الهه با وجود دنی خیلی خوش گذشت . اینم بگم که اوایل شهریور من و متین مجددا به همراه خاله فاطمه رفتیم زنجان که از قضا خاله سهیلا اینا هم به هوای تعطیلاتشون جلوتر از ما اونجا بودن . یه شب هم که رفتیم پل خواب جاده چالوس با خاله فاطمه اینا . متین هم از خدا خواسته فقط هر جا آب میبینه کل هیکلش و خیس میکنه

و اما شیرینکاریهای متین:

به نرم میگه نمر...به سون آپ میکه سنه واب .... بهش میگم قسم بخور بگو بخدا که مثلا بابا اومد میگه  خدایا بابا اومد 

من و جدیدا میترای من صدا میکنه ... از شیطنتاش کاسته شده و تا حدی منطقی و عاقل شده

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)