متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

خداحافظی با عمو مهدی

1394/8/13 15:00
نویسنده : مامان متین
242 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان خیلی حرف دارم که بزنم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم . از روز همایش شیرخوارگان حسینی بگم که امسال قسمت شد با خاله فاطمه و بچه هاش تو این مراسم شرکت کنیم و اونروز تا شب خونه خاله بودیم که بابا جون اومد دیدن عمو مهدی و ما هم با باباجون برگشتیم و مامان جون با دیدن لباسات اشک تو چشاش حلقه زده بود .اوایل همون هفته شنیدیم که عمو مهدی حالش دو شب متوالی بد شده و نفس کم میاورده و با امبولانس بردنش بیمارستان که دفعه دوم تو بیمارستان ساسان تهران بستری کردن آخر همون هفته از اونجایی که دل آدما از وقایع خبر میده بابا محمد مرخصی گرفت و تصمیم گرفتیم با مترو بریم بیمارستان ملاقات عمو مهدی . تو مترو خیلی شیطنت کردی مامانی . بابایی خیلی خسته شد . نهار هم نخورده بودی و من برات لقمه اورده بودم که تو راه بخوری . رسیدیم بیمارستان من منشستم تو لابی و اول بابا رفت بالا و تو هم تو بغلم خواب بودی . بعد نیم ساعت بابا اومد و من تو رو که بیدار شده بودی تحویل بابا دادم و خودم رفتم بالا . دیدم همه اومدن . دایی اینا هم بعد ما اومدن . عمو خیلی حالش خوب بود چقدر خندید . وقت ملاقات تموم شد و خداحافظی کردیم و با بچه های خاله راه افتادبم به سمت کرج که ایندفه شما زیاد اذیت نکردی خدا رو شکر . رسیدیم خونه خاله فاطمه و با بچه ها مرغ سوخاری خریدیم و به جای شام و نهار خوردیم و شب با هم رفتیم هیئت . جای خاله خیلی خالی بود . فرداش تاسوعا بود و پس فرداش عاشورا گذشت و روز عاشورا خواستیم بریم خونه بابا جون که شب اونجا بمونیم و صبحش من برم دانشگاه .ولی تو راه ماشینمون سیم کلاز برید و بابا ما رو گذاشت تو خیابون و خودش ماشین و با هل رسوند پارکینگ و زنگ زدیم بابا جون اومدیم دنبالمون . خلاصه شب خوابیدیم . من و تو اتاق خواب باباجونینا تنها خواب بودیم که ساعت 4.23 دقیقه صبح موبایلم زنگ خورد و تمام دنیا رو سرم خراب شد 

آره پسرم عمو مهدی به رحمت خدا رفته بود ......

دیگه نفهمیدم چجوری لباس پوشیدم و بابا رو بیدار کردم و آژانس گرفتیم و سریع خودمون و رسوندیم خونه خاله وای محشر کبری بود اونجا .

فقط تا همینجا بگم که یه هفته بود ما به همراه خاله فاطمه یه چشمون اشک بود و یه چشمون خون .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)