متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

خوبی ها و بدی ها و تعیین اسم

1392/8/26 14:29
نویسنده : مامان متین
91 بازدید
اشتراک گذاری

با تمام خوبی ها و بدی ها و باتمام خنده ها و گریه ها با تمام خوشی ها و نا خوشی ها برگهای روزگار من هم ورق می خورد و من بی صبرانه منتظر در آغوش کشیدن آرام جانم می باشم . در اینجا فقط خوبی ها خنده ها و خوشی ها را ثبت می کنم و بدی ها را به دست فراموشی می سپارم . تقدیر من هم این بود که از مادرم فرسنگها دور باشم و چاره ای جز این ندارم . با بزرگ شدن نی نی تو دلم حس مادری من هم بزرگ و بزرگ تر میشه . فقط با یاد اون آرامش میگیرم .

+ نوشته شده در  شنبه ۲۰ مهر۱۳۹۲ساعت 8  توسط میترا |  2 نظر

 لالایی برای مونسم

لالا لالا بهار میاد
چه گل هایی به بار میاد
به پابوس گل از هرسو
صدای جویبار میاد
لالا لالا گلم نازه
که شب هم چشم او بازه!
قشنگه, مثل فروردین
داره دنیا میاد تازه

لالا لا لا بهشت من
گل اردیبهشت من
خدا با لطف اورده
تو را در سرنوشت من
هوا عطر تنش, از گل
زمین, پیراهنش از گل
بنفشه, گیسش از بارون
طبیعت, دامنش از گل


لالالالاگلم باشی بزرگ شی همدمم باشی
لالالالا گلم باشی همیشه در برم باشی
لالالالا گلم لالا بخواب ای بلبلم لالا


کلام الله تو پیرش کن زیارتها نصیبش کن
خداوندا تو ستاری همه خوابن تو بیداری

به حق خواب و بیداری عزیز م را نگه داری

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۸ آبان۱۳۹۲ساعت 14  توسط میترا |  نظر بدهید

من و باباییش سر اسم جوجی مون هنوز به توافق نرسیدیم 

الهی قربون قد و بالاش برم من

اسمهایی که من  انتخاب کردم :

آرین    رادین         رامان             پارسا            مهراد        محراب

نیکان         آرتین                     مسیحا         یزدان

اسمهایی که شوشو انتخاب کرده :

مهران          آیدین        آرش           مبین

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۲ آبان۱۳۹۲ساعت 12  توسط میترا |  یک نظر

آقا علی اصغر (ع) نگهدارت باشه پسرم

وز جمعه همایش شیرخوارگان حسینی مثل هر سال از شبکه های تلویزیون پخش می شد . از خواب بیدار شدم و بی درنگ تلویزیون و روشن کردم . وقتی چهره های معصوم و ناز بچه ها رو می دیدم کلی حالم خوب می شد .

حسابی گریه کردم . البته هرسال این مراسم خیلی دلم و به درد میآورد وخود به خود اشکام سرازیر می شد . تودلم گفتم خدای بزرگ و مهربون حتما امسال به خاطر اشکهایی که تو این سالها تو خلوت می ریختم این نعمت و به من عطا کرد تا منم از سال بعد با بچم تو این مراسم شرکت کنم .برای سال بعد کلی برنامه ریزی کردم .لباس علی اصغر می خرم واسه پسرم . پسرم تا محرم سال بعد به امید خدا  تقریبا 6-7 ماهه میشه . بعد به مامان شوشو هم می گم اگه خواست باهام بیاد .مامان خودمم که ازم دوره ولی فیلم میگیرم و بهش نشون میدم .پسرم و نذر علی اصغر کردم . ایشاالله آقا علی اصغر (ع)نگهدارش باشه .

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۰ آبان۱۳۹۲ساعت 15  توسط میترا |  یک نظر

داشته ها و نداشته ها

از همه داشته هات,خدا را جدا کن!
چه داری؟هیچ..
حالا به همه نداشتهات,خدا را اضافه کن!
چه کم داری؟هیچ

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۰ آبان۱۳۹۲ساعت 15  توسط میترا |  نظر بدهید

چه چیزی قشنگتر از تو رو داشتن

باز با یاد تو دیشب

من عاشق چو کبوتر ، تا سحرگه به خیال تو زدم پر

عشق آزرد مرا ، سوی جنون برد مرا

چون در آن خلوت شب ، در پی دیدار تو بودم !همه جا بال گشودم 

همه جا رفتم و رفتم ، همه جا گشتم و گشتم ، هم ز دریا و در و دشت گذشتم

به سر کوه نشستم ، وآن سکوت شب مهتاب به فریاد شکستم

گفتم : ای کوه ببین عشق چه سان کرده مرا، نزد تو آورده مرا !

گفت : از عشق مگو ، جون به لب بسته ی من مهر خموشی زده این عشق !

همین گفت فروبست لب از لب.......

+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۶ آبان۱۳۹۲ساعت 14  توسط میترا |  نظر بدهید

باز با یاد تو

عزیزکم

چه چیزی قشنگتر از تورا داشتن

با تو نفس کشیدن

با تو  خوابیدن با تو بیدار شدن

لمس حرکات تو حس وجود تو

چه آرامشی داره این زندگی کنار تو "

خوب باشی همه هستی من

 

+ نوشته شده در  شنبه ۲ آذر۱۳۹۲ساعت 9  توسط میترا |  نظر بدهید

خدایا دستامو بگیر

خدایا ازت ممنونم که گذاشتی این حس قشنگ و منم تجربه کنم . خدایا خیلی می ترسم که نکنه همه اینها یه رویای شیرین بیشتر نباشه . اگه خوابم خدایا نمیخوام از این خواب قشنگ بیدار شم . خدایا ازت معذرت میخوام به خاطر کارای بدی که تا حالا کردم . خدایا من مادر شدم .دیگه به جز نینی به هیچی فکر نمی کنم . خدایا کمکم کن بتونم مادر خوبی براش باشم . خدایا برام نگهش دار .

قربونت برم خدایا که تو همه کارات یه حکمتی هست .

خدایا منو کشوندی کشوندی کشوندی تا به اینجا برسونی .خدایا عاشقتم  .فقط خودم و خودت میدونیم که بینمون چی گذشته

خدایا ببخشید که من خیلی عجول بودم .

خدای بزرگ و صبور من واقعا تلالو نور رحمتت و تو زندگیم دارم احساس می کنم

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۵ آذر۱۳۹۲ساعت 9  توسط میترا |  3 نظر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)