متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

امامزاده صالح و کاخ سعد آباد

1394/10/26 10:19
نویسنده : مامان متین
428 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجک مامان . میدونی دیروز چقدر شیطنت کردی ؟ برده بودمت امامزاده صالح و بعدش کاخ سعد آباد . با خاله مهدیه اینا رفته بودیم . تو امامزاده که ازکبوترهای حرم خیلی خوشت اومده بود و براشون گندم میریختی . حوض وسط حیاط امامزاده رو هم دیده بودی و هوس آب بازی تو اون سرما کرده بودی که من با هر ترفندی حواست و پرت کردم و بعدش که من و بابایی نوبتی رفتیم زیارت و شما همچنان تو حیاط حرم مشغول بودی . بعدش یه دوری تو بازار تجریش زدیم و شما فقط به اسباب بازی فروشیها نگاه میکردی و میگفتی ماما توپ . بابا توپ 

بعد از کمی گشت و گذار و خوردن ساندویچ  و تنقلات راهی کاخ سعد آباد شدیم و قرار شد کاخ ملت و کاخ سبز و موزه اتومبیلهای سلطنتی و ظروف سلطنتی رو بریم . مسیر داخل باغ و پیاده رفتیم و شما حسابی شیطنت کردی و خسته شدی و داخل کاخ ملت که شدیم از خستگی گریه سر داده بودی و من مجبور شدم بیام بیرون و شیر خشک درست کردم و شما خوردی و امیدوار بودم تو بغلم بخوابی ولی کو خواب؟ بابایینا رفتن داخل و من و شما پله های جلوی کاخ و بیش از ده بار طی کردیم چون شما خوشت اومده بود از اینکار .بابایینا اومدن بیرون و شما پیش بابا موندی و بعدش من و خاله مهدیه رفتیم بازدید و بعد از اونجا رفتیم کاخ سبز که باز هم احساس کردم شما دیگه کلافه شدی و بهونه میاوردی که بری تو حوض آب بازی کنی و چون هوا سرد بود من مانعت میشدم . . بردمت یه گوشه باغ و نشستیم رو چمن و شما یه کم بازی کردی و سر حال شدی و تا به خودمون اومدیم دیدیم نیم ساعت دیگه ساعت بازدید تموم میشه و رفتیم کاخ سبز هم دیدیم و دیگه بقیه بلیط ها موند رو دستمون . شیطونک من خیلی از وقت ما رو گرفتی . ولی اشکال نداره بزرگتر که شدی دوباره میارمت تا خودت همه چی رو ببینی . دیگه همگی حسابی خسته و کوفته و گشنه بودیم و شما هم تو بغل بابایی خوابت برد و رفتیم سوار ماشین شدیم و یه راست اومدیم کرج و تو کرج رفتیم پیتزا خوردیم که شما هم بیدار شدی و معلوم بود حسابی گشنت بود .

پسندها (1)

نظرات (0)