متین متین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

انگیزه ای برای زندگی

از شیر گرفن متین

1395/2/29 10:18
نویسنده : مامان متین
130 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مهربونم . فروردین و اردیبهشت 95 هم رو به اتمامه . و شما خیلی خیلی خیلی تغییر کردی . عاقل تر شدی . مرد شدی . و مهمتر از همه دیگه شیر مامان و نمیخوری . که ترک کردن همین موضوع جریاناتی داشت که یادمه روز تولد مسیحا پسر عمو داشتیم آماده میشدیم که نمیدونم چی شده بود که شما بالا آوردی و یه کم کف خونه و لباسات کثیف شد و من از وحشتی که تو نگاهت بود تنها کاری که کردم این بود که آرومت کنم و بهت تلقین کنم که نترسی و به کمک خودت لگن و آب آوردم و گوشه فرش و آب کشیدم و لباسات تعویض کردم و راه افتادیم و تا برسیم اونجا یکبار تو راه و دو بار تو باغ حالت به هم خورد و منم خیلی نگرانت بودم و بابایی گفت زودتر برگردیم . چون شما حال نداشتی و با وجود اونهمه بچه  اصلا تمایل نداشتی از بغل من بیای پایین . تا تو بغلم خوابت برد و ما اومدیم خونه و همون شد که من به شما گفتم پسرم چون شیر مامان و میخوری و هوا هم گرمه حالت بد میشه و شما با دقت به حرفام گوش دادی و بعد اون دیگه از من شیر نخواستی و این بهونه شد و سیر منو ترک کردی .

این روزها برنامه هر روزمون اینه که ببریمت پارک و خسته بشی بعد بیایم خونه و شما هم کاملا موافقی با این موضوع و علاوه بر این بابا جون هم که رفیق شفیق شما شده و وقتی بابا جون و ببینی دیگه با من کاری نداری و فقط کافیه روزایی که خونه ایم صدای بابا جون و پشت تلفن بشنوی فوری گریه سر میدی و بهونش و میاری.

در کل هر چی بزرگتر میشی من بیشتر دوست دارم و وابسته تر میشم . 

آرامش من نزدیک امتحاناتمه و باز من نگران نها موندن توام . صبور باش تا مامان بتونه این برهه رو سپری کنه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)